دعای فرج
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زن در سینمای ایران

سینمای قبل از انقلاب اسلامی

- در سال 1311، آوانس اوگانیانس، فیلم «حاجی آقا، آکتور سینما» را ساخت که نقش زن این فیلم را دخترش، «زما اوگانیانس»، بازی کرد.

- در معدود فیلم ­های قبل از سال 1312 فقط خانم­ های ارمنی در صحنه­ هایی از فیلم­ های سینمایی حضور داشتند.

- در سال 1312 عبذالحسین سپنتا فیلم دختر لر را با حضور محوری یک خانم ایرانی به نام روح­ انگیز (صدیقه) سامی نژاد در هندوستان ساخت. این فیلم، اولین فیلم ناطق ایران بود.

دوره اول فیلم­سازی در ایران (1316-1309)؛

از سال 1309 که اولین فیلم سینمای ایران (آبی و رابی به کارگردانی آوانس اوگانیانس) ساخته شد تا سال 1316، 8 فیلم در سینمای ایران تولید شد. 6 فیلم از این 8 فیلم دارای نقش محوری و اساسی برای زنان بود که از این 6 فیلم، 5 فیلم بر ماجراها و داستان­های عشقی متمرکز بود.

سیاست حضور زنان در سینمای این دوره، به طور جدی تحت تاثیر و هماهنگ با سیاست­های رضاخان در خصوص زنان بود؛ رضاخانی که نگاه غرب گرای دولت آتاتورک را می­ ستود و به دنبال ترویج همان سیاست­ها در ایران بود. سیاست­های رضاخان در خصوص کشف حجاب و اجبار زنان به کنارگذاشتن حجاب و اعمال سیاست­های دیکتاتورمآبانه در زمینه تغییر لباس در جامعه، بایستی از طریق یکی از موثرترین ابزارهای فرهنگی آن دوره یعنی سینما صورت می­ گرفت و سینمای آن روزگار نیز این نقش را پذیرفته بود.

دوره فترت سینمای ایران

به دلیل اوضاع نابسامان سیاسی-اقتصادی ایران در سال­های پس از 1315، استقرار دیکتاتوری پهلوی، شروع جنگ جهانی دوم، بازشدن ورود خارجی­ ها به ایران (انگلیسی ­ها و آلمانی ­ها) و ... از سال 1316 تا سال 1327 فعالیت فیلم­سازی در ایران متوقف بود.

دوره دوم فیلم­سازی در ایران (1328-1327)

این دوره آغاز تثبیت ساخت فیلم­ هایی مبتذلی است که بر مبنای یک مثلث باصطلاح عشقی مخاطبان خود را به سینما می­کشاندند و آنها را سرگرم می­کردند. فرمول قهرمان، ضد قهرمان و درگیری بین این دو مرد و چالشهای داستان حول دستیابی یکی از آن دو مرد به زن، کلیشه­ ای بود که در این دوره به طور جدی بنیان گذاری شد. در این داستان­ها ابتدا زن مورد نزاع قهرمان و ضد قهرمان در درام ضد قهرمان می­افتاد و سپس با تلاش و از جان گذشتگی قهرمان، از دام او خلاص و به یکدیگر می­رسیدند. این کلیشه سینمایی، چند دهه بر سینمای ایران سایه افکند و هنوز هم می­توان برخی از نشانه­های تاثیرات این سنت سینمایی را در فیلم­های ایرانی مشاهده کرد.

لذت جنسی، رقص و آواز زنان و نمایش اندام زنان برای جذب تماشاگران به سینما، مهمترین مضامین و بخشهای فیلم­های این دوره را تشکیل می­داد.

سازندگان فیلم­های این دوره اغلب فاقد برداشتی صحیح و دقیق از جامعه و روابط اجتماعی آن بوده و با نگاهی سطحی، در پی سوداگری به ارائه تصویرهایی کاذب از زن ایراانی پرداختند،تصویری که فاقد هر گونه ما با ازای عینی در جامعه بوده و بیش از هر چیز تقلیدی کور و دور از واقعیت بود. بحران­هایی که منجر به مـتلاشی ­شدن کانون خانوداه می­شد، پدری که جز به مال دنیا نمی­اندیشید، دختری که فریب می­خورد و مردی که توسط یک زن فریب داده می­شد، مضامین و مایه­هایی بود که فیلمفارسی­سازان این دوره به آن می­پرداختند تا در کنار رقص و آواز دخترکان، بازار سینما را داغ نگهدارند و بر رونق تجارت خود بیافزایند.

برخی از نقش­های برجسته زنان در این دوره

در 144 فیلم تولید ­شده در این دوره، نقش­های ذیل، مهمترین تصاویر ارائه­ شده از زنان در سینمای ایران بـوده­اند؛

- کاباره­کار، خواننده کاباره، خواننده کافه، نظافتچی کافه، رقاصه، دزد، خواننده مشهور و روسپی.

در مجموع فیلمسازان این دوره که کپی­برداران سینمای هند، اروپا و آمریکا بودند، به خوبی دریافته بودند که برای طرح زنان در کسوت روسپیگری ابتدا باید مقدماتی ایجاد کرد تا طی روند خاصی ذهن تماشاگران را برای هضم این گونه فیلم­ها آماده­سازی شود. این روند از طریق تصویربردازی حول زنان کاباره­گرد مهیا شد.

سازندگان فیلمفارسی که همواره دلیل بی­هویتی شخصیت­های فیلم­هایشان را تیغ سانسور ذکر می­کردند، تصویری از زنان تیره­روز خانه­های عمومی و کاباره­گرد نشان می­دادند که در تعارض با واقعیت موجود بود. آنها اگر نمی­خواستند یا نمی­توانستند تصویری از زن خانه­دار یا کارمند نشان دهند و بـه قول خودشان اجـازه نـگـاه­ کردن به هیچ قشری جز کلاه­مخملی­ها و روسپیان را نداشتند، حتی ارائه­دهنده تصویری واقعی از همین قشرهایی که اجازه نگاه­کردن به آنها را داشتند نیز نبودند. آنچه برای فیلمفارسی­سازان ارزش تصویری داشت بدنهای برهنه ستارگان فیلمها بود که موفقیت گیشه را تضمین می­کرد. فیلمفارسی­سازان بدون ارائه هیچ گونه تحلیل اجتماعی از واقعیت­­های جامعه، دو عامل را در سرنوشت محتوم زن موثر می­شمردند: نخست قرارگرفتن جوانان هرزه در سر راه آنها و دوم، برخورد سوداگرانه پدران نابکار و سنگدل برای ازدواج و در واقع فروش دخترانشان به مردان سن و سال­دار.

به طور کلی، سینمای این دوران، مردان را مخاطب خود می­دانست و به دنبال ایجاد حظ بصری جنسی برای او بود.

زنان در دوره سوم فیلمازی در ایران (1348-1339)

ویژگی بارز این دوره شروع ستاره­سازی در سینمای ایران است که با ورود محمدعلی فردین به سینما در سال 1338 ستاره­سازی در سینمای ایران رایج می­شود. تا این دوره زنان به عنوان ستاره در سینما مطرح نمی­شدند. در این دوره که 436 فیلم تولید شده­اند، ستاره­سازی در قالب قهرمان محبوب سینما، ابتدا با مردان شروع ­شد و زنان عاملان جذب جنسی ستاره­های مرد قرار می­گرفتند. در این دوره، روند رو به رشد زنان کاباره­گرد در فیلم­های فارسی همچنان ادامه داشت و در کنار این گروه، خیل زنان تبهکار به فیلم­های فارسی راه یافتند. فیلم­سازان جنایی با تسخیر عرصه سینما از شروع دوره سوم تولید تا سال 1344، خیل زنان تبهکار را وارد سینما کردند، چنان که این گروه زنان در مدتی کم به رقابتی سخت با همتایان کهنه­کار خود (زنان کاباره­گرد) که در طول سال­ها فیلمسازی، جایی برای خود باز کرده بودند، پرداختند.

این دوره شاهد شیوع فیلم­های جنایی-پلیسی است که تحت تاثیر سینمای آمریکا و فیلم­های جیمز باندی سرشار از زد و خورد و تقابل بین خیر و شر قرار داشتند. این ژانر سینمایی از آنجا که وارداتی بود، فاقد هر گونه تحلیل ذهنی و عینی صحیح از جامعه ایرانی بود و به تبع همین مساله چهره­ای که از زنان در این گونه فیلم­ها ترسیم می­شد نیز عاری از واقعیت­های اجتماعی ایران بود.

در این دوره معدود فیلم­های متفاوتی با جریان غالب ساخته شدند؛ همچون «گاو» و «سه­دیوانه» که شخصیت زن در آنها محوری نبود.

دوره چهارم فیلمسازی در ایران (1357-1349)

در این دوره 571 فیلم تولید شد که از نظر کمیت افزایش چشمگیری یافت. وجه بارز فیلم­های این دوره، افت تولید فیلم­های پلیسی- جنایی و رونق فیلم­های جاهلی است. فیلم­های جاهلی، بنا به خاصیت، کارکرد و تفکرات مستتر در آن، شخصیت زن در حد بهانه و دستاویز نزاع­های قهرمان فیلم با ضد قهرمان استفاده می­شد. علاوه بر این، خیل انبوه زنان کاباره گرد، آوازخوان، رقاصه، دزد و جیب بر همچنان در فیلم­ها برجسته هستند.

تولیدات این دوره سینمای ایران آکنده از زنان کاباره­گردی بود که با ارائه تصویری مثبت از خود بار حضور و تثبیت زنان روسپی در سینمای ایران – که قرار بود در آینده­ای نه چندان دور عرصه را در دست گیرند- به دوش کشیدند. فیلم «رقاصه شهر» در سال 1349 مقدمه ورود روسپی را به سینما مشروعیت بخشید.

در دوره چهارم، زنان روسپی، 19 نقش اصلی و 5 نقش فرعی را در سینما اشغال کردند.

سینمای پس از انقلاب اسلامی

-            دوره سینمایی  (1376-1358 )

در این دوره حدود 750 فیلم در سینمای ایران ساخته شدند.

- دراین دوره زنان در نقش­های پیشین (خواننده، رقاصه و ..) دیده نشدند و این نقش­ها از صحنه سینما محو شدند.

- در سال­های 1358 تا 1364، زنان حضور جدی در عرصه سینما نداشتند؛ عمده دلیل، عدم تثبیت و ارائه سیاست­های مدون سینمایی به ویژه در خصوص زنان بود که پیش از انقلاب پیشینه بسیار مبتذلی در سینما از آنها در اذهان باقی مانده بود.

- ساخت فیلم مادیان در سال 1364

فیلم مادیان، ساخته علی ژکان، همان­گونه که از عنوان آن پیداست، با گرایشی تانیث­گرایانه، به دنبال ارائه تصویری مردسالارانه از جامعه و ریسک­ها و خطرهای جدی این جامعه برای زن بود.

خلاصه داستان:

ریزش بارانی شدید، محصول برنج رضوانه را از بین می­برد. رحمت، برادر رضوانه که خودش هم وضع مالی خوبی ندارد، پیشنهاد می­کند گلبوته دختر نوجوان رضوانه را در برابر مادیانی – به عنوان شیربها- به قدرت که همسرش فرزندی برایش نیاورده بدهند. رضوانه با ناراحتی می­پذیرد. اما بر سر تصاحب مادیان با برادرش در می­افتد. بالاخره گلبوته در خانه قدرت، او را صاحب فرزند می­کند.

در این فیلم، مرد، صاحب قدرت و زور و زن، قربانی دانسته شده است؛ نگاه مردان به زنان و ارزش و جایگاه آنان نیز در حد زاییدن فرزندی برای مردان دیده شده است.

نقش اصلی این فیلم را سوسن تسلیمی بازی می­کرد که خود سال­ها بعد فیلم فمینیستی «خانه­ من جهنم» را در نکوهش مرد ایرانی ساخت.

از سال 1365، فیلم­های برجسته­ای در سینمای ایران ساخته شدند که زنان در آنها نقش و حضوری چشمگیر یافتند؛

فیلم­هایی مانند «باشو، غریبه­ای کوچک» (زن کشاورز، فعال در عرصه اقتصادی و حامی پسرکی غریب) در سال 1365 و در شاید وقتی دیگر، پرستار شب، پرنده کوچک خوشبختی (1366) زنان، محور داستان بودند.

پرنده کوچک خوشبختی که همچنان در اذهان بسیاری از ایرانیان، به ویژه کودکان و نوجوانان آن دوران زنده است، وجه عاطفی و مراقبتی زن را در قالبی دراماتیک به تصویر کشیده است.

در سال 1367، فیلم بارزی درباره زنان دیده نمی­شود.

در سال 1368، فیلم­های پرواز پنجم ژوئن، آب را گل نکنید، بچه­های طلاق، شکار خاموش، تماس، زمان از دست­رفته، دندان مار، هامون و فانی به زنان نقش­هایی جدی داده بودند.

از اوائل دهه 1370، تمرکز سینمای ایران، بر زنان و مسائل آنان ببیشتر شد. فیلم سارا در سال 1371، همسر (1372)، زینت (1372) و سرزمین خورشید (1375)، نگاهی متفاوت از فیلم­های دهه 1360 را ارائه می­کنند و چالش­های زنان را در ارتباط با جامعه و محیط بیرون از خانه به تصویر می­کشند؛ با این حال در فیلم­هایی مانند سارا، همسر و زینت، گرایش­هایی تانیث­گرایانه به چشم می­خورند و در آنها مسائل و مشکلات زنان ناشی از مردان و نگاه آنان به زنان دانسته می­شود.

سرزمین خورشید، زن ایرانی را فعال، صاحب اراده و اختیار، و دارای هدف انسانی و والا به تصویر کشیده است. این فیلم که موضوع عشق را نیز مورد توجه قرار داده، روایتی مسئولانه از دفاع مقدس و حضور فعال زنان در آن ارائه نموده است.

در این دوره فیلم­هایی مانند «بانو» و «نرگس» نیز بر زندگی زنان متمرکز بودند که وجه مشترک آنها شکست زنان بود.

در سال 1376 دو فیلم «لیلا» و «بانوی اردیبهشت» ساخته شدند که در آنها زنان در چالش با سنت­های جامعه ایرانی به تصویر کشیده شده بودند.

تا سال 1376 فضای جامعه ایران، به گونه­ای بود که گرایش­های برخی سینماگران به فیلم­های قبل از انقلاب و نیز پیوند فکری سینمای ایران با سینمای غرب، فرصت بروز و ظهور چندانی پیدا نکرده بود اما از این دوره به بعد به تدرج فضای سینمای کشور دچار تحولاتی جدی در بازنمایی زن شد.


سینمای دوره 1376 تا 1384

مطالعات متعدد نشان داده است مضامین و محتوای اصلی بیشتر فیلم­های بعد از سال 1376 تا اواسط دهه 1385 در باره موضوعات و مسائل مربوط به زنان بوده است. در این دوره در مقایسه با دوره قبل، زنان بیشتر در نقشهای اصلی فیلمها ظاهر شدند. روابط چند زنی، دختران فراری، ازدواج موقت، خیانت به همسر، گرایشهای فمینیستی، تصاویر بسیار درشت و کلوزآپ از بازیگران زن و عشقهای آتشین و همراه با چالش جدی اوایل جوانی، از موضوعات برجسته شده و تفاوت­های جدی این دوره از سینمای پس از انقلاب با دوره قبل است. فیلمهایی مانند قرمز، زندان زنان، آواز قو، دو زن، واکنش پنجم، شام آخر، دنیا، شوکران، سگ کشی، عینک دودی، من ترانه 15 سال دارم، دختری با کفشهای کتانی، دیشب باباتو دیدم آیدا از فیلمهای بارز این دوره هستند.

در فیلم­های این دوره که تحت تاثیر گفتمان جامعه مدنی بود، برخی ویژگیهای ذیل در زنان تصویر شده در سینمای ایران دیده می شود:

-        در حالی که زنان تصویر شده در سینمای قبل از این دوره زنان برای حل مشکلات شخصی و خانوادگی خود بیشتر به بستگان و خانواده خود مراجعه می کردند، در فیلمهای این دوره از (بعد از سال 1376) زنان برای حل مشکلات شخصی و خانوادگی بیشتر به قانون مراجعه می­کنند.

-        زنان جوانتر و دارای چهره­های زیباتر در فیلمها بیشتر ایفای نقش می­کنند؛ چهره زنان برای جذب مخاطب و در واقع، ستاره سازی از زنان جوان برای جذب مخاطب از موضوعیت بیشتری برخوردار می­شود. در این دوره افرادی مانند مهتاب کرامتی، میترا حجار، شقایق فراهانی، مریلا زارعی، حدیث فولادوند، هانیه توسلی و هدیه تهرانی به سینمای ایران معرفی شدند.  

-        زنان برای صرف غذا بیشتر به رستوران می­روند در حالی که در دوره قبل، زنان بیشتر وعده­های غذایی را در خانه می­خوردند و خودشان هم آشپزی می­کردند.

-        باورهای سنتی و دینی در زنان فیلمهای بعد از سال 1376 بسیار ضعیف است و اغلب اعتقادی به آنها ندارند یا حتی به نوعی آنها را زیر سوال می برند.

-        حجاب زنان به تدریج تغییر یافت و آرایشهای زنان غلیظ­تر شد . نوع لباس پوشیدن هم به تدریج به سمت پوشش کمتر رفت.

-     زنان در حالت رانندگی، ورزش، نواختن موسیقی یا علاقه­ مند به موسیقی، و برخی فعالیتهای بازنمایاننده زندگی مدرن همچون کار با کامپیوتر بیشتر به تصویر کشیده شدند.

در مجموع در این دوره تحت تاثیر گفتمان سیاسی – اجتماعی غالب بر کشور تلاش شد تصویر مدرن زن ایرانی، مطلوب و آرمانی و تصویر سنتی آن، عقب مانده و واپس گران بازنمایی شود.

در سال­های پس از این دوره فیلمسازان به ویژه برخی فیلمسازان زن سینمای ایران مانند تهیمنه میلانی تلاش کردند گفتمان قبلی حاکم بر دوره مذکور را حفظ نمایند. ضمن این که در بسیاری از فیلمهای بدنه و تجاری سینمای ایران، شاهد زنهایی بی هویت بودیم که نقش آنها به لحاظ فرهنگی حاوی ارزش خاصی نبوده است و این گونه سینمایی متاسفانه تا حد زیادی – با تفاوت­های خاص خود – به برخی از فیلمفارسی­های قبل از انقلاب نزدیک شد مانند فیلم دلداده و توت فرنگی.

در دهه جاری، برخی مضامین فیلم­های غربی، گاهی به طور کامل و گاهی ناقص کپی ­برداری شد مانند فیلم­های کلاغ ­پر، ازدواج به سبک ایرانی، چپ دست، آتش­ بس، زن بدلی، چارچنگولی و ...

در دهه اخیر در معدود فیلم­هایی مانند «خیلی ­دور خیلی­ نزدیک» شاهد حضور فعال در عین حال منطقی و معنوی زن ر پرده سینما بوده­ایم و عمده ضعف سینمای ایران در تصویرپردازی درباره زن ایرانی، فقدان چارچوب تئوریک منسجم و دقیق برای سینمای کشورمان ناشی می­شود.







      

باعرض سلام ادب و احترام

خواهشمندم حتما حتما نظراتتان را پیرامون وبلاگ و مطالب آن مرقوم فرمائید.

باتشکرات فراوان

مدیر وبلاگ: امیر رضاقلی







      

تعریف جنگ نرم:

پرفسور حمید مولانا در کتاب «اطلاعات عالمگیر و ارتباطات جهانی» در سال 1986 قدرت نرم را به قدرت بر شکلدهی و تغییر ایدهها و ترجیحات طرف مقابل تعریف کرد.

جوزف نای: قدرت نرم را به «توانایی شکلدهی ترجیحات دیگران» تعریف کرد. جوزف نای قدرت سخت را به «قدرت برای اجبار» و قدرت نرم را به «قدرت برای جذب و اقناع» تعریف میکند.

«جنگ نرم، استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تاثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تمایلات ورفتار دشمن،گروه بی طرف و یاگروههای دوست است به نحوی که برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی پشتیبان باشد»

*واژه‌های هم معنا:

در اصطلاحات نظامی و سیاسی، اصطلاحاتی از قبیل «جنگ روانی»، «عملیات روانی»، «انقلاب مخملی»، «انقلاب رنگی» و «جنگ رسانهای» همگی از اشکال و انواع جنگ نرم و بعضاً به صورت ناشیانهای به عنوان مرادف جنگ نرم به شمار میروند. در همة این موارد هدف این است که اراده و خواست مهاجمان بدون استفاده از ابزار و وسایل نظامی بر دیگران تحمیل شود.(که یعنی همان تهاجم فرهنگی. البته این را بدانید که در این کتاب سعی شده تهاجم فرهنگی که نقش موثری در تهاجم های اقتصادی، سیاسی و... دارد، تقریبا مترادف جنگ نرم در نظر گرفته شود که شاید از نظر برخی کارشناسان دارای اشکال باشد.)

جنگ نرم و حدود و مرزهای آن:

دشمن در جنگ نرم تلاش دارد با استفاده از ابزارهای فرهنگی و ارتباطاتی پیشرفته و با شایعه و دروغ پراکنی واستفاده از برخی بهانه ها، میان آحاد مردم تردید، بدبینی و اختلاف ایجاد کند. (مقام معظم رهبری)

آموزه های قرآنی به جنگ نرم در حوزه دشمن شناسی و مقابله با دشمن، توجه داشته است. آیات بسیاری به این مسئله از دو زاویه دید مختلف نگریسته است. به این معنا که اگر دشمن برخی از ساز وکارهای جنگ روانی را در جنگ نرم به کار می گیرد، جامعه اسلامی نیز در دفاع و مقابله با دشمن می بایست از همه امکانات بهره گیرد و در جنگ نرم، به حکم مقابله به مثل «فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم و اتقواالله و اعلموا ان الله مع المتقین» عمل نماید. (بقره، آیه 194)

البته در این آیه و آیات دیگر بر این مورد مهم توجه و تاکید شده است که مومنان به حکم تقوای الهی، از هرگونه رفتار های ضد اخلاقی و عقلانی که هنجارها و ارزش های اساسی بشریت را تضعیف می کند و یا از میان برمی دارد باید پرهیز کنند. بنابراین خطوط قرمزها و محدودیت هایی را برای این مقابله به مثل در همه حوزه ها از جمله جنگ نرم معین کرده است که مومنان نمی توانند از آن مرزها گذر کنند و همانند دشمنان خدا و دین، عمل نمایند؛ به عنوان نمونه قتل و غارت بی گناهان و زنان و کودکان در فرهنگ ضد بشری دشمنان اسلام صورت می گیرد ولی مومنان مجاز نیستند که این گونه رفتار کنند. در جنگ نرم نیز دشمنان به شیوه های زشت و ناپاکی روی می آورند که حریم های انسانی و نیز قداست و کرامت بشری را می شکند و به تهمت و افترا های ناموسی و همانند آن رو می آورند، در حالیکه مومنان بر اساس آموزه های اسلامی و محوریت تقوای عقلانی و عقلایی و شرعی نمی تواند در جنگ نرم از آن ها بهره گیرند.

مخاطبان جنگ نرم:

مخاطبان جنگ نرم گروه های مختلف جامعه هستند ولی بیش ترین تاثیر را در میان افراد و اقشار جامعه، گروه هایی چون سست ایمان ها، دو چهرگان، خواص مغرور، بیماردلان و مانند ایشان می پذیرند. از این رو خداوند از مومنان می خواهد تا با تقویت توحید خویش، ربوبیت خداوندی را در همه چیز احساس کنند و دلگرم به حضور و قدرت الهی در هر کاری باشند.

و در کلامی دیگر، آسیب پذیرترین و بیشترین مخاطبان، نوجوانان وجوانان هستند که هنوز آن گونه که شایسته است فرهنگ خودی را زیر ذره بین قرار نداده اند.

 هدف از جنگ نرم:

تردید در شیوه زندگی و نظام سیاسی، ایجاد بدبینی نسبت به مسئولان، ایجاد اختلاف و تفرقه برای تسلط بر جامعه و منابع آن از جمله اهداف جنگ نرم می باشد. در این روش دشمن به سادگی و آسانی بی آن که حتی هزینه های سنگین نظامی و جانی و مالی را تحمل کند، با بهره گیری از احساسات و عواطف جامعه می کوشد تا مقاصد شوم خود را تحقق بخشد.

قرآن و ضرورت آمادگی دائمی برای جنگ نرم و سخت:

حفاظت از منافع مادی و معنوی فرد و اجتماع در آموزه های دستوری قرآن مورد توجه بوده و بر آن تاکید شده است. از آن میان می توان به آموزه های دستوری قرآن به جنگ های روانی و ترساندن دشمن از هرگونه تحرکات مخرب و ایجاد تنش در جامعه اشاره کرد. بسیاری از آیات قرآن که به شکل انذار وارد شده است، نوعی جنگ روانی را مدّ نظر دارد.

در آیه 60 سوره انفال، قرآن به مسئله جنگ روانی اشاره داشته و می فرماید: ترهبون به عدوالله و عدوکم؛ تا دشمنان خدا و خودتان را بترسانید.

در حقیقت قرآن، آمادگی نظامی را که به دو شکل شمار کمیّ نظامیان آموزش دیده و آماده و تهیه تجهیزات نظامی پیشرفته صورت می گیرد، به عنوان عوامل موثر در حوزه جنگ روانی مورد ارزیابی و تحلیل قرار می دهد و به نقش بازدارنده آن اشاره می کند. روشن است که آمادگی در همه جهات می تواند دشمنان را از تجاوز به مرزهای جغرافیایی و معنوی مسلمانان باز دارد. در آیات قرآن با تاکید بر جنگ روانی این مسئله نمایانده می شود که انسان ها به طور طبیعی گرایش به روحیه تجاوزگری دارند و برای خاموش کردن و از میان بردن بستر های مناسب آن باید همه امکانات پیشرفته و سلاح های بازدارنده فراهم آید. هدف از تهیه نفرات و تجهیزات آن است که به دشمن هشدار داده شود که هرگونه جنگ و دامن زدن به آن نه تنها برای او منافع اقتصادی و یا معنوی نخواهد داشت بلکه منافع مهم تری از دست خواهد داد.

در حقیقت قرآن بیان می کند که آمادگی نظامی مسلمانان نه برای تهاجم و تجاوز بلکه برای دفاع از منافع امت است، به گونه ای که رویارو نشدن دشمنان با چنین مسلمانان آماده ای به نفع دشمنان خواهد بود.

آمادگی نظامی به گونه ای باید باشد که هم دشمنان ظاهر و آشکار از هرگونه تجاوز و جنگی پرهیز کنند و هم دشمنان پنهان و منافقان، هوس حمله و تجاوز به حقوق مسلمانان واقعی و همکاری با دشمنان را نکنند؛ زیرا منافقان هرگاه مسلمانان را از نظر دفاعی و آمادگی ناتوان ببینند، هوس همکاری با دشمنان را در سر می پرورانند،ولی آمادگی مسلمانان، منافقان را وا می دارد تا برای منافع زودگذر خود هم که شده از همکاری با دشمنان پرهیز کنند.

بنابراین هدف از آمادگی همیشگی، جلوگیری از تجاوز وحمله دشمنان شناخته شده وناشناخته به حریم امت و جامعه اسلامی است.







      

بررسی نمونه ای از جنگ نرم درگذشته (عملیات روانی یهود در مبارزه با اسلام):

1. سجده به بتهای چوبی قریش

پس از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه، جمعی از خواص یهود به مکه رفتند تا با مشرکان مکه بر ضد پیامبر اسلام هم پیمان شوند. یکی از مشرکان از یهود پرسید دین ما بهتر است یا آئین محمد(ص)؟ و خواص اهل باطل یهود که برای رسیدن به اهداف خویش آنچنان سازشکاری با هر جمعیتی نشان می دهند، براى جلب نظر بت‏پرستان در برابر بت هاى آنها سجده ‏کردند و آنچه را که درباره عظمت اسلام و صفات پیامبر(ص) دیده یا خوانده بودند زیر پا گذاشتند و حتى براى خوشایند بت‏پرستان، آئین خرافى و مملو از ننگ آنها را بر اسلام ترجیح ‏دادند.

آیه قرآن: آیا ندیدى کسانى را که بهره‏اى از کتاب (خدا) دارند (با این حال) به جبت و طاغوت(بت و بت‏پرستان) ایمان مى‏آورند و به مشرکان مى‏گویند آنها از کسانى که ایمان آورده‏اند هدایت یافته‏ترند؟!

2. تمسخر مومنین

 یهودیان از تمسخر بهره بسیار می بردند و در مسجد رسول خدا (ص) حضور می‌یافتند و به آنچه در آنجا می‌گذشت، گوش می‌دادند و مسلمانان را به مسخره می‌گرفتند و با توهم هایی که به میان می‌آوردند و با سؤالات‌ تردید برانگیزی که مطرح می‌کردند، تردید و دو دلی را در بین مسلمین رواج می‌دادند.

خداوند در قرآن کریم به این امر اشاره دارد :

یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتخَذُوا دِینَکمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِّنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَب مِن قَبْلِکمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَإِذَا نَادَیْتُمْ إِلى الصلَوةِ اتخَذُوهَا هُزُواً وَلَعِباً ذَلِک بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لایَعْقِلُونَ.
‏اى کسانی که ایمان آورده‏اید، افرادى که آئین شما را به باد استهزاء و بازى مى‏گیرند از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیه‏گاه خود انتخاب نکنید و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید. و آنها هنگامى که نماز مى‏خوانید آنرا به مسخره و بازى مى‏گیرند، این بخاطر آن است که آنها جمعى هستند که درک نمى‏کنند.

3. فریب پیامبر اکرم(ص)

 یکی دیگر از تلاش های یهود، ایجاد خدشه در دین و آئین حضرت بود، آنان می اندیشیدند که می‌توانند حضرت را فریب دهند، بنابراین به حضور حضرت رسیدند و گفتند: ما دانشمندان و اشراف یهودیم و اگر ما از تو پیروى کنیم مطمئنا سایر یهودیان به ما اقتدا میکنند ولى در میان ما و جمعیتى، نزاعى است اگر در این نزاع به نفع ما داورى کنى ما به تو ایمان خواهیم آورد. اما پیامبر از این دوری می گزیند و خداوند از این توطئه سخن گفته و پیامبر را از فتنه گران بر حذر می دارد.

وَ أَنِ احْکُم بَیْنهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَن یَفْتِنُوک عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَیْک فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ أَن یُصِیبهُم بِبَعْضِ ذُنُوبهِمْ وَ إِنَّ کَثِیراً مِّنَ النَّاسِ لَفَسِقُونَ

‏و باید در میان آنها طبق آنچه خداوند نازل کرده، حکم کنى و ازهوسهاى آنان پیروى مکن و بر حذر باش که مبادا تو را از بعضی احکامى که خدا بر تو نازل کرده منحرف سازند و اگر آنها روى گردانند، بدان خداوند مى‏خواهد آنها را به خاطر پاره‏اى از گناهانشان مجازات کند و بسیارى از مردم فاسقند.

4. ایجاد شک و تردید

یهودیان براى متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله‏اى استفاده مى‏کردند. یکی دیگر از ابزارهای آنان ایجاد شک و تردید بین مؤمنین است که ابتدا وانمود می‌کردند که مسلمان شده‌اند و پس از مدتی اعلام می‌کردند که از اسلام برگشته اند تا بدین طریق مسلمانان را به ارتداد جرأت دهند که قبح این کار را بشکنند، که قرآن به آن اشاره می کند.

وَ قَالَت طائفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَبِ ءَامِنُوا بِالَّذِى أُنزِلَ عَلى الَّذِینَ ءَامَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَ اکْفُرُوا ءَاخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ
و جمعى از یهود گفتند: در ظاهر به آنچه بر مؤمنان نازل شده، در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز، کافر شوید شاید آنها از آیین خود باز گردند.

دانشمندان یهود با یکدیگر تبانى کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برسند و ظاهرا ایمان بیاورند و مسلمان شوند، ولى در آخر روز از این آئین برگردند وهنگامى که از آنها سؤال شود چرا چنین کرده‏اند، بگویند: ما صفات محمد صلی الله علیه و آله را از نزدیک مشاهده کردیم وهنگامى که به کتب دینى خود مراجعه نموده و یا با دانشمندان دینى خود مشورت کردیم، دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است تطبیق نمى‏کند و لذا برگشتیم، تا این موضوع سبب شود که عده‏اى بگویند اینها به کتب آسمانى از ما آگاهترند، لابد آنچه را مى‏گویند راست گفته‏اند و به این وسیله متزلزل مى‏گردند.

همه مى‏دانستند که آنها نسبت به کتب آسمانى و نشانه‏هاى آخرین پیامبر، آشنایى کامل دارند. یهود امیدوار بود که این امر حداقل ایمان تازه مسلمانان را سست کند.

5. برانگیختن خشم جاهلی

یهودیان می دیدند، اوس و خزرج که سالها با هم اختلافات شدیدی داشتند، اکنون در نهایت صفا و صمیمیت گرد هم جمع شده اند وآتش اختلافات شدیدى که در جاهلیت در میان آنها شعله‏ور بود به کلى خاموش شده است و این اتحاد آنان برگسترش اسلام تاثیر بسزائی دارد و اگر اینها به همین طریق پیش روند موجودیت یهود به کلی در خطر است.

شأس بن قیس می‌خواست با زنده کردن کینه‌های دیرینه در میان اوس و خزرج آتش اختلاف و جنگ را شعله ‌ور کند که با اقدام به موقع پیامبر اکرم(ص) این توطئه ناکام ماند. از این رو با یاد آوری حوادث خونین بغاث (محلى که جنگ شدید اوس و خزرج در آن نقطه واقع شد) و تجسم ان حوادث در برابر دیدگان آنان، خشم آنان را بر می انگیختند و چیزى نمانده بود که آتش خاموش شده دیرین بار دیگر شعله‏ور گردد. خبر که به پیامبر(ص)رسید، ایشان فورا با جمعى از مهاجرین به سراغ آنها آمد و با اندرزهاى مؤثر و سخنان تکان دهنده خود آنها را بیدار ساخت.

و قرآن بار دیگر، یهودیان را این گونه سرزنش می نماید:

قُلْ یَأَهْلَ الْکِتَبِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِئَایَتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شهِیدٌ عَلى مَا تَعْمَلُونَ, قُلْ یَأَهْلَ الْکِتَبِ لِمَ تَصدُّونَ عَن سبِیلِ اللَّهِ مَنْ ءَامَنَ تَبْغُونهَا عِوَجاً وَ أَنتُمْ شهَدَاءُ وَ مَا اللَّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ‏

بگو اى اهل کتاب، چرا به آیات خدا کفر مى‏ورزید با آنکه خدا گواه بر اعمال شماست. بگو اى اهل کتاب، چرا افرادى را که ایمان آورده‏اند از راه خدا باز می دارید و می خواهید این راه را کج سازید در حالى که شما (به درستى این راه) گواه هستید و خداوند از آنچه انجام می دهید، غافل نیست.

پیمان عمومی نبی اکرم با یهود:

پیامبراکرم(ص) هنگام ورود به مدینه در صدد جلب قلوب و تبلیغ آیین خویش بود، اما از آنجایی که یهود ثروت زیاد و تسلط بر اقتصاد مدینه داشت و پیامبر هم می‌دانست اگر یهودیان را با خود متحد نکند، وحدت به طور کامل برقرار نمی‌گردد. اگر یهودیان را با خویش همراه نکند خطر قریش و بت‌پرستان و رسیدگی به وضع مسلمین امکان‌پذیر نمی‌باشد، بنابراین در ابتدای ورود به مدینه پیمان‌نامه‌ای را با یهود امضاء کرد: با هدف تعیین حدود و حقوق دسته‌ها و قبایلی چون اوس و خزرج و اعراب و یهود که آن را نخستین قانون اساسی می‌خوانند.

چند ماده مهم این پیمان چنین است:

1- مسلمانان و یهودیان، امت واحد به شمار می‌روند.

2- مسلمانان و یهودیان، در پیروی از دین خود آزاد هستند.

3- مهاجران قریش به رسم سابق خویش قبل از اسلام در پرداخت خون‌بها باقی هستند. اگر فردی از آنان کسی را کشت یا اسیر گردید باید به کمک هم خون بهای او را طبق عدالت و معروف بین مؤمنان بپردازد و اسیر خود را با پرداخت فدیه آزاد کند.

4- هیچ کس حق ندارد به غلام، فرزند یا دیگر اعضای خانواده کسی بدون اجازه او پناهندگی دهد.

5- امضا کنندگان این پیمان دفاع مشترک از مدینه را به عهده خواهند داشت.

6- مرجع رفع اختلاف در اختلافات احتمالی در میان امضا کنندگان این پیمان محمد(ص) خواهد بود.
این پیمان جزء اولین اقدامات پیامبراکرم(ص) در مدینه بود که در حفظ آرامش شهر تأثیر بسزایی داشت.

پیمان خاص نبی اکرم با یهود:

پس از استوارى و پایدارى اساس جامعه جدید اسلامى و اعتماد به آن و پس از به وجود آوردن عقیده و سیاست و نظامى هماهنگ و یکپارچه در میان مسلمانان؛ پیامبر گرامى چنان مصلحت دید که با غیر مسلمانان نیز، روابطى تنظیم و برقرار کند که صلح و امنیت، آسایش و خیر و سعادت بشریت و ایجاد سرزمینى دوستانه و یک رنگ[توأم با احترام و آزادى عقیده‏] را به ارمغان آورد و براى نیل به این هدف والا، قوانین گذشت و جوانمردى و چشم پوشى را -که در جهان مملو از تعصب و زیاده‏روى و حق پوشى بى‏سابقه بود- پى ریزى کند.

نزدیک‏ترین همسایه مدینه از میان غیر مسلمانان یهود بودند. هر چند نسبت به مسلمانان[و حتى نسبت به بشریّت‏] دشمنى قلبى و درونى داشتند و هنوز هیچ‏گونه دشمنى یا مقاومتى را از خود نشان نداده بودند. پیامبر(ص) در آن پیمان آزادى کامل عقیده و اموال را به خود آنان واگذاشت و به تبعید و مصادره اموال و دارایى و دشمنى با آنان مایل نبود. آنان در این پیمان متعهد شدند:

1-با دشمنان مسلمانان همکاری نکنند و مرکب، اسلحه و ابزار جنگی در اختیار آنان قرار ندهند.

2-هیچ گامی بر ضرر پیامبر و مسلمانان بر ندارند و پنهان و آشکار با زبان و با دست ضرری به آنان نرسد.

3-اگر بر خلاف این قرار داد عمل کنند، پیامبر(ص) حق هرگونه مجازات آنها را اعم از قتل آنها یا اسیر کردن زنان و کودکان و یا ضبط اموالشان خواهد داد.

بررسی نمونه ای از جنگ نرم در عصر حاضر ( انقلاب های رنگین ومخملی در کشورها):

**انقلاب گل رز گرجستان:

 1-در دوران رقابت انتخاباتی، بنیاد سوروس که مسئولیت پشتیبانی از انقلاب مخملین در گرجستان را عهده دار بود، با استفاده از افکار سنجی(نظرسازی)، پیروزی ائتلاف تروئیکا را پیشاپیش اعلام نمود. اما پس از انتخابات، نتایج شمارش آراء، بر پیروزی ائتلاف برای گرجستان نو دلالت می‌کرد. با اعلام نتایج اولیه انتخابات، ائتلاف تروئیکای گرجستان به نتیجه اعتراض نمود و دولت را متهم به تقلب در انتخابات کرد.

 2- ائتلاف تروئیکای گرجستان که از طریق رسانه‌های امریکایی و اروپایی حمایت می‌شدند، هواداران خود را به مبارزه منفی و نافرمانی مدنی فرا خواندند. جنبش سازماندهی شده کامارا توانست پانزده هزار نفر را در پایتخت به خیابانها بکشاند. آنان چند روز در مقابل ساختمان‌های دولتی از جمله ریاست جمهوری تجمع نمودند و به پلیس و ارتش گرجستان شاخه‌های گل رز اهداء می‌کردند.

**انقلاب نارنجی اوکراین:

 1- در سال 2004 و در جریان انتخابات رئیس جمهوری اوکراین، هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی نتوانستند حد لازم را در مرحله اول کسب نمایند. یانوکویچ، نخست وزیر وقت و هوادار روسیه در دور اول8/39 درصد و ویکتور یوشچنکو، نامزد مورد حمایت آمریکا و غرب 2/39 درصد آراء را به دست آوردند و در نتیجه انتخابات به دور دوم کشیده شد.

 2- در مرحله دوم بنا بر اعلام غیر رسمی، یانوکویچ با کسب 4/49 درصد آراء بر یوشچنکو که 6/46 درصد آراء را کسب کرده بود، پیروز شد. اما این نتیجه از سوی یوشچنکو و طرفدارانش مورد قبول قرار نگرفت و آنان دولت یانوکویچ را به تقلب در انتخابات متهم نمودند.

با اعلام نتیجه انتخابات، جنبش پارا که از مدت‌ها قبل با حمایت مالی و تبلیغاتی امریکا سازماندهی شده بود، با حضور در خیابان‌های کیف، اقدام به تحصن و تظاهرات نمودند. متحصنین که تی شرت، باز و بند، کمر بند و هد بند نارنجی بر تن داشتند و با خود پرچم های نارنجی حمل می‌کردند خواستار اعلام پیروزی یوشچنکو از سوی کمیسیون انتخابات شدند اما کمیسیون انتخابات پیروزی یانوکویچ را رسما اعلام نمود و با اصرار این کمیسیون پارلمان اوکراین نیز نتیجه انتخابات را به تصویب رسانید.

 3- با اعلام نتیجه انتخابات از سوی پارلمان اوکراین، تظاهرات کنندگان مانع ورود یانوکویچ به دفتر نخست وزیری شدند و کشور اوکراین درشرایط جنگ داخلی و تجزیه به دو بخش شرقی (طرفداران یانوکویچ ) و بخش غربی ( به هواداری یوشچنکو) قرار گرفت. با فوق العاده شدن وضعیت کشور،‌ پارلمان اوکراین در رای خود تجدید نظر کرد و اعلام نمود که در انتخابات تقلب صورت پذیرفته است و از رئیس جمهور کوچما درخواست کرد تا کمیسیون انتخابات را منحل کند.

 4- با جانبداری وزیر دفاع از یوشچنکو، شرایط به سود غرب گرایان و افراد مورد حمایت امریکا تغییر کرد. در نتیجه دادگاه عالی اوکراین سرانجام در 7 دسامبر نتیجه انتخابات را باطل وتاریخ 26 دسامبر را برای برگزاری انتخابات مجدد اعلام نمود.

 5- انتخابات مجدد در تاریخ 26 دسامبر و با حضور 12000 ناظر بین المللی برگزار گردید و یوشچنکو با کمک تبلیغاتی رسانه‌های امریکایی و اروپایی 6/52 درصد آرا را کسب نمود و رئیس جمهور این کشور شد.

الف)چگونگی فرآیند انقلاب نارنجی اوکراین:

1-تزریق کمک‌های مالی امریکا و غرب به مخالفان دولت اوکراین (حدود 65 میلیون دلار)

2- انجام عملیات مشروعیت قهقرایی با متهم نمودن دولت اوکراین به خشونت، ترور مخالفان، فساد مالی، اداری و سیاسی.

3- القاء نا کار آمدی دولت.

4- تصویر سازی مطلوب از یوشچنکو و مخدوش نمودن چهره یانوکویچ توسط رسانه‌های امریکایی و غربی.

5- جابجایی افکاری عمومی از طریق پخش شایعه مسموم کردن یوشنچکو توسط دولت یانوکویچ.

6- القاء تقلب در انتخابات توسط دولت.

7- مخالفت با اعلام نتیجه انتخابات و درخواست ابطال انتخابات.

8- فراخوان مخالفان به نافرمانی مدنی و مبارزه منفی.

9- انعکاس گسترده تحولات اوکراین توسط سی ان ان، بی بی سی و یورو نیوز و هدایت افکار عمومی.

**چگونگی فرآیند انقلاب رنگی یا مخملی در ایران:

1- شبکه سازی و نهاد سازی برای انقلاب رنگی (سازماندهی NGOها و سازمان رأی 88)

2- آموزش عناصر جذب شده در شبکه ها و نهادهای سازماندهی شده در دبی، دهلی نو، امریکا، هلند و...

3- ترجمه و انتشار کتابها و فیلم های آموزش انقلاب مخملی.

4- دعوت بنیاد سوروس از تعدادی از روزنامه نگاران به آمریکا.

5- راه اندازی بی بی سی فارسی و تغییر سفیر انگلیس.

6- زیر سؤال بردن سلامت انتخابات در ایران با تشکیل کمیته صیانت از آراء و القاء تقلب در انتخابات.

7- بحران نمایی، تهدید نمایی و سیاه نمایی از وضعیت کشور و القاء ناکارآمدی دولت.

8- متهم نمودن دولت به دروغگویی و تقلب برای جابجایی افکار عمومی.

9- طراحی سناریوی اقدام ضدامنیتی و فریب اطلاعاتی در ماجرای پرواز اهواز(شباهت سازی با مدل اکراین).

10- نمادسازی برای تهییج افکار عمومی.

11- اعلام پیروزی قاطع در انتخابات قبل از انتخابات و درحین برگزاری انتخابات.

12- درخواست ابطال انتخابات.

13- فراخوان برای نافرمانی مدنی پس از اعلام نتایج انتخابات.







      

باعرض سلام وادب واحترام خدمت خوانندگان محترم

خواهشمندم نظرات خود را پیرامون مطالب وبلاگ بنده حقیر که لینک نظرات در پایان هر مبحث قرار دارد- بنویسید تا بتوانم از نظرات ارزشمند شما استفاده بهینه کنم.

با تشکرمدیروبلاگ: امیر رضاقلی







      

برای استفاده از مطالب گذشته همچون تعریف فرهنگ وتهاجم فرهنگی وتعاریف وابسته به آنها به*قسمت نوشته های پیشین*شاخه*مطالب لازم ومفید برای مبارزه*مراجعه فرمائید.(باتشکر)







      

 **برای یک ملت فاجعه ی فرهنگی ازفاجعه ی اقتصادی بسیار سنگین تر و زیان بارتراست.یورش فرهنگی ازیورش نظامی بسیاربی رحمانه تروصعب العلاج تراست.**  ( مقام معظم رهبری)







      

فرهنگ وتعریف آن:

فرهنگ بارمفهومی وسیعی دارد،به همین علت به چندگونه تعریف می شود.

فرهنگ(Culture  ):واژه ای است فارسی ومرکب ازدوجزء فر و هنگ.

فر به معنای شکوه وعظمت است. اگربه عنوان پیشوند بکاررود به معنای جلو،بالا،پیش وبیرون است. هنگ ازریشه ی اوستایی سنگ(Thanga  )به معنای کشیدن،سنگینی و وقاراست.

حال به تعاریف کامل فرهنگ ازدیدگاه های مختلف می پردازیم:

1- ادوارد بارنت تایلور درسال1871درکتاب فرهنگ ابتدایی نخستین تعریف رسمی ازفرهنگ راچنین بیان کرد: فرهنگ، مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف،معتقدات،هنرها،صنایع،اخلاق،قوانین،سنن و بالاخره تمام عادات ورفتار وضوابطی است که فرد به عنوان عضوجامعه ازجامعه فرامی گیرد ودر برابرآن جامعه وظایف وتعهداتی رابرعهده دارد.

2- الوین هاچ دردایره المعارف علوم اجتماعی درتعریف فرهنگ می نویسد: فرهنگ، عبارتست ازشیوه ی زندگی یک قوم که شامل الگوهای مرسوم تفکر ورفتار، دربردارنده ی ارزش ها،اعتقادات،قوانین،سازمان سیاسی،فعالیت اقتصادی وهرچیزدیگری که ازطریق یادگیری نه توارث زیستی،ازنسلی به نسل دیگر انتقال یافته است.

3- گروهی ازجامعه شناسان عقیده دارند: فرهنگ، تفکرجمعی جامعه است که درپدیده ها ورفتاراجتماعی تجلی می یابدوتمامی اموراقتصادی،اجتماعی،سیاسی،نظامی،مادی ومعنوی را متاثّر می سازد.

نکته قابل تامل درتعاریف یادشده آن است که صاحب نظران دراکثرتعاریف فرهنگ،رابطه ی مذهب و فرهنگ رادرقالب کلی اعتقادات بررسی کرده ومذهب رایکی ازعناصر متاثّرازفرهنگ وزائیده ی اندیشه ی انسان می شمارند.درحالیکه ادیان الهی ومذاهب نه تنها محصول فکرواندیشه ی انسانی نیستند بلکه خود اصلی ترین مولد عناصر و پدیده های فرهنگی به حساب می آیند. لذا مذهب است که فرهنگ رابه وجود   می آورد.

تهاجم فرهنگی وتعریف آن:

تهاجم ازمصدرهجوم است.هجوم به معنای حمله ناگهانی،ودراصل حمله ای که دشمن درخواب باشد،است.

تعریف تهاجم فرهنگی:حمله ی فرهنگی دوقوم(یادوگروه یادوملت وکشور)به یکدیگر به منظور تغییروتبدیل عناصروپدیده های فرهنگی قوم مقابل. بنابراین درتهاجم فرهنگی حمله دوجانبه ودوسویه مطرح است ودو قوم مقابل یکدیگر به هم یورش می آورند.

دربخش های بعدی به تعریف کامل تهاجم فرهنگی خواهیم پرداخت.زیرا پیش ازآن نیازاست تامفهوم های مختلفی گفته شود.

امیر رضاقلی(فعال درامور مبارزه با تهاجم فرهنگی)







      

تعاریف وابسته به فرهنگ:

تعریف سلطه فرهنگی:

سلطه ی فرهنگی عبارتست ازمبادله ی یک جانبه عناصروپدیده های فرهنگی. گروه سلطه گرسعی می کند با تکیه برقدرت سیاسی،نظامی،اقتصادی وتبلیغی خویش،باورها،ارزش ها ورفتارهای خود رابرقوم دیگر،حاکم نماید وهویت فرهنگی گروه مقابل را تضعیف، تخریب و نابود سازد.

بنابرتعاریف یادشده و با نگاهی اجمالی به کتاب کنترل فرهنگ اثر ادوارد برمن می توان گفت: درسلطه ی فرهنگی، جامعه ی درحال رکود وضعف فرهنگی،عناصر جامعه ی مسلط را بدون نقد وبررسی وحق انتخاب می پذیرد که خود منجر به سردرگمی وهرج ومرج فرهنگی می شود.

تعریف مقاومت فرهنگی:

مقاومت فرهنگی عبارتست ازپاسداری آگاهانه ومنطقی ازفرهنگ خودی وبرخورد هوشیارانه وهوشمندانه با فرهنگ بیگانه.

مقاومت فرهنگی-بویژه دربعد فرهنگ اسلامی- باید همه جانبه وجامع گرا باشد،زیرا فرهنگی راکه اسلام بنا نهاده است،حیات هدفداری است که ابعاد کمال جویی،زیبا خواهی،علم گرایی وآرمان طلبی انسان هارا به شدت به فعالیت رسانده وهمه ی عناصرفرهنگی رامتشکل می سازد.

رمز موفقیت درمقاومت فرهنگی، شناخت فرهنگ خودی وپدیده های اصولی وبنیادی آن است. هر فرهنگ مجموعه ای از اصول معقول ثابت وپدیده های متغیر می باشد.اصول ثابت به مبانی ارزشی وفطرت انسان ها برمی گردد ومبتنی بردریافتهای عالی انسانی می باشد که تجسم عینی ومادی درجامعه پیدامی کند. پدیده های متغیر فرهنگی، مجموعه ای ازآداب ورسوم ونمود های فرهنگی است که متناسب با شرایط زمان ومکان تغییر می یابند. درمقاومت فرهنگی اولویت اصلی با صیانت وپاسداری ازعناصر ثابت ولاتغیر وفرهنگ خودی می باشد که باید آگاهانه وبا بصیرت کامل حفظ وحراست شوند. این پاسداری باید مبتنی برآگاهی مردم و هوشیاری همگانی باشد وتمامی مردم درکلیه صحنه های فردی واجتماعی زندگی خویش،حافظ ونگهبان فرهنگ خودی باشند درغیراینصورت تجربه تاریخی ثابت کرده است که فرهنگ یک ملت رابازور واختناق ویاکشیدن دیوارهای آهنین ومحدودیتهای شدید نمی توان کنترل نمود.

مفهوم کلی و واقعی تهاجم فرهنگی:

باتوجه به تعاریف مختلف وبا بررسی مقاومت فرهنگی وسلطه ی فرهنگی،مفهوم واقعی تهاجم فرهنگی را می توان چنین بیان نمود:

تهاجم فرهنگی عبارتست از تلاش برنامه ریزی شده وسازمان یافته یک گروه و یا یک جامعه برای تحمیل باورها،اعتقادات،اخلاقیات ورفتارهای مورد نظر خویش برسایر گروه هاوجوامع.

مهاجم فرهنگی درصدد سلطه فرهنگی است. اوسعی می کند با استفاده ازبرتری اقتصادی،سیاسی،نظامی، تکنولوژیکی واجتماعی به مبانی افکار واعمال یک ملت هجوم آورده وبا نفی وطرد آنها زمینه ی حاکمیت اندیشه،ارزش ها ورفتارهای مطلوب خویش رافراهم آورد.

به بیان دیگر،تهاجم فرهنگی یعنی حمله به جهان بینی ها،بینش ها ودرنتیجه حمله به گرایش ها. ازآنجا که نحوه ی برخورد هرفرد باجهان وپدیده های آن باتوجه به شناخت وبینشی است که ازهستی،جهان، انسان وپدیده های موجود درجهان دارد،گروه مهاجم سعی می کند برداشت خاصی ازواقعیت وتغییر مشخصی اززندگی راکه بامنافع اوسازگارتر است، ترویج نموده وحاکمیت بخشد.

تهاجم فرهنگی باعث ازبین رفتن فرهنگ وهویت ملی وقومی می شود. رمز بقا وتداوم هرجامعه،وجود وجوه اشتراک درزمینه های فرهنگی،سیاسی،اجتماعی وعقیدتی بین افراد آن جامعه است که ازآن تعبیر به هویت قومی وملی می شود. تهاجم فرهنگی این هویت رامتلاشی کرده وازبین می برد.

اقوام وملت های سلطه پذیردربرابر تهاجم فرهنگی، هویت وقومیت واصالتهای فرهنگ خود را زیرپا می نهند وبه ظواهر فرهنگ بیگانه دل خوش می دارند ودوام خویش را درپرتو فرهنگ مهاجم جستجو می کنند.آنان هیچ باوری به مبانی و ارزشهای فرهنگ خودی ندارند و سربلندی خویش را در پذیرش فرهنگ بیگانه        می دانند. در نتیجه آزادانه و داوطلبانه، عناصروپدیده های فرهنگ مهاجم راپذیرفته درصدد گسترش وعمق

بخشی آنها برمی آیند. تاریخ ملت ها واقوام، نمونه های فراوانی ازسلطه پذیری فرهنگی، ودرنهایت تسلیم پذیری سیاسی،اقتصادی ونظامی رادر دل خود جای داده است.

بنابراین تهاجم فرهنگی به مفهوم نفی هویت های فرهنگی وملی،پذیرش سلطه ی فکری وفرهنگی بیگانه، تغییر باورها ورفتارها براساس ارزش های مهاجمان،دگرگونی روشها وآداب ورسوم زندگی فردی واجتماعی منطبق باالگوهای بیگانه می باشد.

امیر رضاقلی و رامین روح آبادی،مجمع شورای دانش آموزی شهرستان نیشابور







      

تفاوت تهاجم فرهنگی باتبادل فرهنگی:

یکی از موضوعات اساسی در بررسی مسائل فرهنگی، بررسی تفاوت میان تبادل فرهنگی وتهاجم فرهنگی است. گردهی ازکسانی که منکر هرنوع تهاجم فرهنگی ازسوی دشمن هستند،اقدامات آنان رادرعرصه ی تبادل فرهنگی توجیه می کنند.

بررسی تفاوت ها:

* درتبادل فرهنگی،هدف باورکردن وکامل کردن فرهنگ ملی است ولی درتهاجم فرهنگی هدف ریشه کن کردن وازبین بردن فرهنگ ملی توسط فرهنگ مهاجم است.

* درتبادل فرهنگی، ملت گینده ی فرهنگ،چیز های مطبوع وخوب مورد علاقه رامی گیرد. یعنی فرصت و حق انتخاب رادارد اما درتهاجم فرهنگی چیزهایی رابه ملت موردتهاجم می دهند که خوب نیست وآن ملت حق انتخاب ندارد.

* تبادل فرهنگی ازطرف ملت هاست اما تهاجم فرهنگی ازطرف دشمن انجام می شود.

* تبادل فرهنگی هنگام قوت وتوانایی یک ملت انجام می گیرد، ولی تهاجم فرهنگی در روزگار ضعف یک ملت به وقوع می پیوندد.

* تبادل فرهنگی یک نیاز است ولازم است، بدین معنی که هیچ ملتی ازاین که معارفی رادرتمام زمینه ها ازجمله فرهنگ ومسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود،را ازملتهای دیگربیاموزد، بی نیازنیست.اما تهاجم فرهنگی یک تحمیل است یعنی ناسازگار بافرهنگ ملی ومخرب آن به زور واردکشور می شود.

*آخرین ومهم ترین مورد:درتبادل فرهنگی،ملت آن چیزی را ازسایرملت ها می گیرد که خودمی خواهد و نیاز دارد ومکمل فرهنگ ملی اوست.لیکن درتهاجم فرهنگی این دشمن است که آنچه راخود می خواهد به اومی دهد ونقاط مثبت وسازنده ی فرهنگ خود رابه آن ملت نمی دهد.

(امیر رضاقلی و رامین روح آبادی، مجمع شورای دانش آموزی شهرستان نیشابور)







      
<      1   2   3      >