تعاریف وابسته به فرهنگ:
تعریف سلطه فرهنگی:
سلطه ی فرهنگی عبارتست ازمبادله ی یک جانبه عناصروپدیده های فرهنگی. گروه سلطه گرسعی می کند با تکیه برقدرت سیاسی،نظامی،اقتصادی وتبلیغی خویش،باورها،ارزش ها ورفتارهای خود رابرقوم دیگر،حاکم نماید وهویت فرهنگی گروه مقابل را تضعیف، تخریب و نابود سازد.
بنابرتعاریف یادشده و با نگاهی اجمالی به کتاب کنترل فرهنگ اثر ادوارد برمن می توان گفت: درسلطه ی فرهنگی، جامعه ی درحال رکود وضعف فرهنگی،عناصر جامعه ی مسلط را بدون نقد وبررسی وحق انتخاب می پذیرد که خود منجر به سردرگمی وهرج ومرج فرهنگی می شود.
تعریف مقاومت فرهنگی:
مقاومت فرهنگی عبارتست ازپاسداری آگاهانه ومنطقی ازفرهنگ خودی وبرخورد هوشیارانه وهوشمندانه با فرهنگ بیگانه.
مقاومت فرهنگی-بویژه دربعد فرهنگ اسلامی- باید همه جانبه وجامع گرا باشد،زیرا فرهنگی راکه اسلام بنا نهاده است،حیات هدفداری است که ابعاد کمال جویی،زیبا خواهی،علم گرایی وآرمان طلبی انسان هارا به شدت به فعالیت رسانده وهمه ی عناصرفرهنگی رامتشکل می سازد.
رمز موفقیت درمقاومت فرهنگی، شناخت فرهنگ خودی وپدیده های اصولی وبنیادی آن است. هر فرهنگ مجموعه ای از اصول معقول ثابت وپدیده های متغیر می باشد.اصول ثابت به مبانی ارزشی وفطرت انسان ها برمی گردد ومبتنی بردریافتهای عالی انسانی می باشد که تجسم عینی ومادی درجامعه پیدامی کند. پدیده های متغیر فرهنگی، مجموعه ای ازآداب ورسوم ونمود های فرهنگی است که متناسب با شرایط زمان ومکان تغییر می یابند. درمقاومت فرهنگی اولویت اصلی با صیانت وپاسداری ازعناصر ثابت ولاتغیر وفرهنگ خودی می باشد که باید آگاهانه وبا بصیرت کامل حفظ وحراست شوند. این پاسداری باید مبتنی برآگاهی مردم و هوشیاری همگانی باشد وتمامی مردم درکلیه صحنه های فردی واجتماعی زندگی خویش،حافظ ونگهبان فرهنگ خودی باشند درغیراینصورت تجربه تاریخی ثابت کرده است که فرهنگ یک ملت رابازور واختناق ویاکشیدن دیوارهای آهنین ومحدودیتهای شدید نمی توان کنترل نمود.
مفهوم کلی و واقعی تهاجم فرهنگی:
باتوجه به تعاریف مختلف وبا بررسی مقاومت فرهنگی وسلطه ی فرهنگی،مفهوم واقعی تهاجم فرهنگی را می توان چنین بیان نمود:
تهاجم فرهنگی عبارتست از تلاش برنامه ریزی شده وسازمان یافته یک گروه و یا یک جامعه برای تحمیل باورها،اعتقادات،اخلاقیات ورفتارهای مورد نظر خویش برسایر گروه هاوجوامع.
مهاجم فرهنگی درصدد سلطه فرهنگی است. اوسعی می کند با استفاده ازبرتری اقتصادی،سیاسی،نظامی، تکنولوژیکی واجتماعی به مبانی افکار واعمال یک ملت هجوم آورده وبا نفی وطرد آنها زمینه ی حاکمیت اندیشه،ارزش ها ورفتارهای مطلوب خویش رافراهم آورد.
به بیان دیگر،تهاجم فرهنگی یعنی حمله به جهان بینی ها،بینش ها ودرنتیجه حمله به گرایش ها. ازآنجا که نحوه ی برخورد هرفرد باجهان وپدیده های آن باتوجه به شناخت وبینشی است که ازهستی،جهان، انسان وپدیده های موجود درجهان دارد،گروه مهاجم سعی می کند برداشت خاصی ازواقعیت وتغییر مشخصی اززندگی راکه بامنافع اوسازگارتر است، ترویج نموده وحاکمیت بخشد.
تهاجم فرهنگی باعث ازبین رفتن فرهنگ وهویت ملی وقومی می شود. رمز بقا وتداوم هرجامعه،وجود وجوه اشتراک درزمینه های فرهنگی،سیاسی،اجتماعی وعقیدتی بین افراد آن جامعه است که ازآن تعبیر به هویت قومی وملی می شود. تهاجم فرهنگی این هویت رامتلاشی کرده وازبین می برد.
اقوام وملت های سلطه پذیردربرابر تهاجم فرهنگی، هویت وقومیت واصالتهای فرهنگ خود را زیرپا می نهند وبه ظواهر فرهنگ بیگانه دل خوش می دارند ودوام خویش را درپرتو فرهنگ مهاجم جستجو می کنند.آنان هیچ باوری به مبانی و ارزشهای فرهنگ خودی ندارند و سربلندی خویش را در پذیرش فرهنگ بیگانه می دانند. در نتیجه آزادانه و داوطلبانه، عناصروپدیده های فرهنگ مهاجم راپذیرفته درصدد گسترش وعمق
بخشی آنها برمی آیند. تاریخ ملت ها واقوام، نمونه های فراوانی ازسلطه پذیری فرهنگی، ودرنهایت تسلیم پذیری سیاسی،اقتصادی ونظامی رادر دل خود جای داده است.
بنابراین تهاجم فرهنگی به مفهوم نفی هویت های فرهنگی وملی،پذیرش سلطه ی فکری وفرهنگی بیگانه، تغییر باورها ورفتارها براساس ارزش های مهاجمان،دگرگونی روشها وآداب ورسوم زندگی فردی واجتماعی منطبق باالگوهای بیگانه می باشد.
امیر رضاقلی و رامین روح آبادی،مجمع شورای دانش آموزی شهرستان نیشابور