دلایل موفقیت نسبی تهاجم فرهنگی:

الف) بررسی عوامل روانشناختی:

فرد سالم همانند جامعه سالم در برابر هجوم فرهنگی بیگانگان مقاوم است و می تواند ازخود دفاع نماید. اما فردی که سلامت روانی خود را از دست داده وبا مشکلات روحی، عاطفی واجتماعی روبروست، طعمه تهاجم بیگانگان خواهد شد. در ادامه به بررسی بعضی عوامل که باعث از بین رفتن بهداشت روانی شده واختلالات عاطفی، اجتماعی، روانی، فکری وفرهنگی به وجود می آورند، پرداخته می شود. این علل موجب آسیب پذیر شدن نوجوانان وجوانان در برابر تهاجم فرهنگی شده و آنها را بزهکار بارمی آورد:

1- احساس حقارت، پستی وکهتری:

نوجوانان وجوانان گاهی به علت داشتن نقص های بدنی ویا به علت مسائل ومشکلات خانوادگی، شکست ها و محرومیت ها، تمسخر و استهزای دوستان وسرزنش های مکرر معلمین و موارد دیگر، اعتماد به نفس خود را از دست داده و دچار احساس حقارت می شوند وتصور می کنند که دیگران برتری هایی نسبت به آنها دارند و درانجام امور ناتوان تر از دیگران هستند ومسئولیت هیچ کاری را به تنهایی نمی پذیرند. مکانیزمی که نوجوان به کار می برد تا علیه حقیری خود مبارزه کند، همواره بریک اصل متکی است وآن اصل جبران و تلافی است. جوان خود کوچک بین سعی می کند با تقلید از فرهنگ غرب، بر احساس حقارت خویش سرپوش نهاده وبا تمسک به مظاهر برتری بیگانگان کمبود خود را جبران کند. به همین دلیل مشاورین مدارس، روانشناسان وکلینیک های مشاوره ی خصوصی نقش مهمی در سلامت جامعه وعدم بروز فرهنگ غرب دارا هستند.

2- عدم ارضاء نیازها:

جوانان همانند سایر مردم دارای مجموعه ای از نیازها و احتیاجات هستند که برای حل یا رفع آنها تلاش می کنند. دریک طبقه بندی کلی می توان نیازها رابه دو دسته تقسیم کرد: نیازهای زیستی(خوردن، خوابیدن و...) ونیاز های روانشناختی(نیاز به محبت، امنیت، مقبولیت و...). ارضاء نشدن یا بدارضاء شدن این نیازها، مسائل ومشکلاتی را برای نوجوان وجوان به وجود می آورد. درچنین شرایطی فرد احساس تنش ونا آرامی می کند واین تنش باعث ایجاد بی قراری وعدم تعادل روانی وروحی می شود. نوجوان برای برطرف کردن این حالت از مکانیزم های دفاعی یا رفتار جبرانی استفاده می کند. مکانیزم های دفاعی که با درجات مختلفی توسط افراد هنجار به کار برده می شود عبارتند از:

پرخاشگری، جبران یا تلافی، همانند سازی، دلیل تراشی، فرافکنی، خود مداری، منفی گرایی، عقب نشینی و فرار، جابجایی و...

برای مثال: دختر نوجوانی که نتواند زیبایی خویش را درخانه ودر مدرسه ودر بین همسالان به نمایش بگذارد با استفاده از مکانیزم دفاعی جابجایی، درخیابان و خارج از منزل ومدرسه نیاز خود را ارضاء می کند. هم چنین دانش آموزی که نتواند محبت لازم را در منزل از خانواده ودر مدرسه ازمعلم دریافت کند با بهره گیری از رفتار جبرانی خود مداری به پوشیدن لباس های مبتذل وآرایش نامناسب موی سر رو می آورد تا کانون توجه دیگران قرار گیرد. یا شاگردی که به دلیل عدم کسب موفقیت در امتحانات از سوی خانواده به شدت احساس نا امنی می کند با استفاده از مکانیزم دفاعی منفی گرایی نسبت به همه وحتی حکومت ونظام، این نیاز را جبران می کند.

3- عدم مقبولیت و محبوبیت:

هر انسانی دوست دارد دیگران او را دوست داشته و محبوب بدارند. این نیاز درکودکان ونوجوانان گسترده تر وعمیق تر است درجوانی شدیدتر می شود زیرا جوانی سن بلوغ، سن غرور وخود دوستی است. نوجوان تمایل دارد هرچه سریع تر وارد دنیای بزرگسالی گشته ومورد احترام وتکریم دیگران قرار گیرد. او می خواهد دیگران باور کنند که او بزرگ شده ونیازی به کنترل وتسلط دیگران- بویژه پدر ومادر- ندارد. جوان دوست دارد روی پای خویش بایستد وخود برای خود تصمیم بگیرد واستقلال خویش را حفظ نماید. او به دنبال کسب محبوبیت ومقبولیت به خصوص در بین همسالان است. اگر نیاز های طبیعی، به خوبی ارضاء نشوند بهداشت روانی جوان ونوجوان آسیب پذیر می شود. پذیرش فرهنگ بیگانه وپشت پازدن آگاهانه به هنجارها، آداب ورسوم واخلاقیات حاکم بر جامعه می تواند نمودی از عدم ارضاء این نیاز باشد. تبعیت جوانان از افکار جدید، حضور فعال آنان درصحنه ها وجریانات مخالف وضع موجود، رد وبدل کردن مخفیانه وسایل غیر مجاز، نشانگر عدم پاسخگویی به نیاز استقلال طلبی، محبوبیت ومقبولیت آنان است.

4- فشار دوستان وهمسالان:

یکی از ویژگی های سنین نوجوانی، دوست یابی است. نوجوان وجوان نیاز دارد تا افرادی را به دوستی برگزیند ودر یک ارتباط عاطفی وصمیمی به همانند سازی برسد. هراس از گمنامی وتنهایی، نوجوان را برمی انگیزد تا خود را درارتباط با گروه همسالان قرار دهد. رنج ناشناخته ماندن، آنچنان بر او تاثیر می گذارد که برای احساس تعلق به گروه بیشترین فعالیت را ازخود بروز می دهد. همبستگی دراین مرحله قوی تراز سایر مراحل در زندگی است و غالبا به عنوان یک شاخص موفقیت برای اکثر نوجوان ها محسوب می شود. هر نوع

رویدادی که بر این پذیرش اثر می گذارد، نوجوان را دچار تزلزل، احساس بی اعتمادی به خود واحساس عدم کفایت خواهد نمود. درمواردی، نوجوان سرخورده از گروه به باند ها وگروه های ناسالم اجتماعی می پیوندد تا بر تنهایی وعدم تعلق اجتماعی خویش فائق آید.

از عوامل مهم انحرافات نوجوانان وتسلیم پذیری آنان در برابر تهاجم دشمن، پیدا نمودن دوستان نامناسب و فاسد است که زمینه انجام اعمال بزهکارانه را درآنها تقویت می کنند. ترس واضطراب از برخورد همسالان و طرد آنها درصورت تخطی ازآداب و رفتارگروه، سبب می شود تا فرد تسلیم گروه باشد. تشکیل میهمانی ها، شب نشینی ها، جلسات نمایش فیلم، کوهنوردی گروهی، گردش های دسته جمعی، مسافرت ها و... اگر بدون نظارت و هماهنگی والدین و بزرگترها صورت پذیرد، زمینه ساز آلودگی های فرهنگی، اجتماعی واخلاقی شود.

5- پوچ گرایی و بی هدفی:

زندگی بدون هدف، پوچ وفاقد معناست و هرکس نیاز دارد که فعالیت های خود را متوجه هدف نماید. هدف هر چه بزرگ تر ومقدس تر باشد، انگیزه حرکت بیشتر وقوی تر است. داشتن هدف در زندگی به فرد،احساس رضایت و تحرک بیشتر می دهد. انسان های بی هدف، انسان های خود گم کرده هستند که ثبات شخصیت وسلامت روانی خود را ازدست می دهند. جوانانی که در زندگی هدف مشخصی ندارند ویا هدف های بسیار کوچک را دنبال می کنند غالبا در تزلزل ونا امنی بسر برده ودچار افسردگی، یاس و نومیدی می شوند. مذهب، بویژه دین مبین اسلام، رسالت هدفمند نمودن زندگی فرد وجامعه را برعهده دارد. رشد افکار مذهبی و علاقه به فضیلت های دینی در سنین جوانی به حداکثر می رسد. از سوی دیگر شک های مذهبی نیز در همین سنین آغاز می شود که باید به طریق استدلالی ومنطقی به این تردید ها وشک ها پاسخ داد. مهاجمان فرهنگی درصدد القاء شبهات فکری ومذهبی هستند تا پیوند جوانان را با باورهای مذهبی تضعیف کرده ودر نتیجه بی هدفی و پوچ گرایی را ترویج نمایند زیرا چنین جوانانی سر از بی خدایی در می آورند وبه انحرافات اخلاقی مبتلا می گردند. چون هیچ عامل کنترل درونی ندارند واکثرا دچار سرگشتگی وحیرانی می شوند وبه پوچ گرایی می رسند.

ب) بررسی عوامل جامعه شناسی:

1- خلاء فرهنگی جامعه:

یکی از مهم ترین ریشه های تهاجم فرهنگی،پیدایش خلاء فرهنگی درجامعه است. هیچ جامعه ای تا آمادگی

نداشته باشد از فرهنگ بیگانه تاثیر نمی پذیرد. معمولا جامعه هایی که دچار آشفتگی وناآرامی هستند، برای برخورد وپیوند فرهنگی آماده ترند. این نیز واضح است که هیچ جامعه ای از همه جهات آرام نیست و هر جامعه در هر زمان از جهاتی آرام وسامان یافته و از جهاتی ناآرام و نابسامان است. ولی گاهی ناآرامی شدت زیادی گرفته وسازمان اجتماعی را به خطر می اندازد. جامعه در این گونه موارد ناگزیر است که با تدابیری بی آرامی وبی سازمانی مفرط را از بین ببرد.

بنابراین تهاجم فرهنگی به خودی خود کارساز نیست بلکه نیاز به زمینه مساعد یعنی خلاء فرهنگی وفکری دارد.درهمه جوامع(چه اسلامی وچه غیر اسلامی) این قاعده حکم فرماست.اگر اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی نتواند نیاز های فکری وفرهنگی افراد جامعه بویژه نسل جوان و تحصیل کرده وتشنه حقیقت وانسانیت را پاسخ دهد، خلاء حاصل، میدان را برای موفقیت هجوم فکری وتبلیغی غرب ومکاتب آن باز می کند.

2- تضعیف نهاد دولت توسط مهاجمان فرهنگی از عوامل مهم در موفقیت تهاجم فرهنگی است.

3- ضعف و ناهماهنگی نهاد های اجتماعی در بعضی مواقع موجب موفقیت تهاجم فرهنگی می شود.

4- گسستگی عواطف وپیوند های اجتماعی مانند گسستن پیوند میان خانواده ها، گسستن پیوند میان ادیان موجود درکشور، بی احترامی قبایل ونژاد ها به یکدیگر و... موجب برهم خوردن اتحاد وموفقیت تهاجم فرهنگی می شود.

5-مهاجرت، تجارت وجنگ:

مهاجرت، تجارت وجنگ سه عامل مهم در طول تاریخ برای برخورد فرهنگی جوامع با یکدیگر بوده اند ویکی از جالب ترین صحنه های تاریخ، بسط ملت ها از طریق کوچ نشینی مسالمت آمیز می باشد. مهاجرت وکوچ نشینی هر چند دارای اثرات مثبت درتاریخ بشری بوده و زمینه گسترش دانش اقوام وملت ها را فراهم آورده است لیکن درشرایط تهاجم فرهنگی، مهاجرین می توانند به عوامل انتقال فرهنگ بیگانه به داخل کشور و جامعه خود تبدیل گردند. بررسی وضع فرهنگی مسافرین ومهاجرین ایرانی درسال های پس از انقلاب نشان می دهد که گروه زیادی از آنان که قدرت وقابلیت پذیرش فرهنگ مذهبی را نداشته وبرای استمرار باورها، اعتقادات، رفتارهای پیشین خود وزندگی درمکانی مشابه فضای حکومت ستمشاهی پهلوی، به خارج ازکشور مهاجرت کرده اند. اینان اکثرا مرعوب ومغلوب تکنولوژی و فرهنگ غرب شده وپس ازبازگشت، مروج ومبلغ فرهنگ بیگانه شده اند. تجارت وجنگ نیز دربرخورد فرهنگی ملت ها ایفای نقش می کنند. تجار وبازرگانان با انتقال، تکنولوژی وخدمات در واقع فرهنگ کشورها را به هم منتقل می کنند.

صنعت توریسم نیز به عنوان یک فعالیت اقتصادی و درآمدزا مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است. حضور توریست وگردشگر در یک کشور، هرچند ازنظر اقتصادی توجیه پذیر باشد، ازنظر فرهنگی نیز قابل بررسی و تامل می باشد. این حضور(البته بیشتر به صورت گسترده)می تواند زمینه ساز برخورد وتبادل سازنده فرهنگی ملت ها ویا مساعد کننده تهاجم فرهنگی بیگانگان باشد.

6- گسترش فساد وفحشاء:

زیر پا نهادن قوانین وشکستن حدود، مقررات ومتلاشی نمودن روابط سالم اجتماعی، جامعه را به سوی بی ثباتی وهرج ومرج سوق داده وآن را به شدت آسیب پذیر می سازد. یکی از شیوه های مهاجمان فرهنگی، گسترش فساد وفحشاء بویژه روابط جنسی وشهوانی می باشد. جامعه آلوده به کژی ها وزشتی ها، جامعه ای است که در برابر مهاجمان، قدرت دفاع ازخود نخواهد داشت. به همین دلیل ترویج فساد، فحشاء، مواد مخدر، بدحجابی وروابط نامشروع به صورت سازمان یافته وبرنامه ریزی شده درجامعه اسلامی ما درسرلوحه فعالیت های مهاجمان فرهنگی قرار دارد.

درتعالیم اسلامی، نابودی جامعه فاسد ومفسدین، به عنوان یک سنت تغییرناپذیر اجتماعی درقانونمندی الهی مطرح شده است. درآیات زیادی، نابودی امت ها واقوام گذشته به دلایل فساد وفحشاء وبی تفاوتی در برابر معاصی، دربین آنان مطرح شاده است. گسترش رشوه، فساد اداری، باند بازی، تقلب، قانون شکنی، دزدی، طلاق، فرار از خانه، خودکشی ونیز رواج اعمال خلاف اخلاق اجتماعی همانند موریانه ستون های استوار جامعه را ازپای درخواهد آورد وآن را بسیارآسیب پذیر می نماید.

بحث بعدی پیرامون راهکار های مبارزه با تهاجم فرهنگی است.(امیر رضاقلی،فعال درامورمبارزه با تهاجم فرهنگی)