ویژگی های فرهنگ مهاجم:

فرهنگ مهاجم همان فرهنگ غرب است که دردوسده ی اخیر درکشورهای اروپایی به وجودآمده است.هر چند بستر رویش این فرهنگ،جامعه ی مسیحی ویهودی اروپا بوده است لیکن چون نهضت جدید به صورت رنسانسی علیه مسیحیت وکلیسا شکل گرفت درنتیجه فرهنگ جدید، مغایرت های اصولی وبنیادی با آنها داشته وبیشتر به فرهنگ یونان وروم باستان شباهت دارد. این فرهنگ به طورکلی اصول معنوی دینی و آسمانی را انکارمی کند وبریافته ها وتراوشات فکری انسان تاکیددارد.

دربررسی ویژگی های فرهنگ مهاجم، آن دسته ازخصوصیات فرهنگی بیگانه دراین بحث مورد نظر است که درتعارض ریشه ای واصولی با فرهنگ اسلامی حاکم برجامعه می باشند.

مهمترین ویژگی های فرهنگ مهاجم که دراکثریت مکاتب فلسفی،سیاسی،اقتصادی،فرهنگی واجتماعی خود نمایی می کنند عبارتنداز:

1- انسان محوری دربرابر خداباوری:

دراکثریت قریب به اتفاق تمدن های بشری درطول تاریخ، خدا وخداباوری، محوراندیشه وفرهنگ انسان ها بوده ومجموعه هستی-ازجمله انسان-مخلوق اوبوده است. لیکن درتمدن جدید، باتعریف نوین از انسان، نه تنها دیگر اومخلوق ومصنوع خداوند نیست بلکه به خدانیز چهره انسانی داده شده است. دراین فرهنگ، انسان جایگزین خدا گشته و اومانیسم وانسان گرایی، محورباورها واندیشه های بشرمعاصراست. دموکراسی یا انسان سالاری به معنی حکومت وحاکمیت قوانین بشری جایگزین تئوکراسی یاخدامحوری به مفهوم حاکمیت وحکومت احکام وقوانین الهی شده است.(نفی اصل توحید)

2- علم جانشین مذهب:

ویژگی نیاز انسان به مذاهب وتعالیم آسمانی درفرهنگ غرب، نادیده انگاشته شده وعلم ویافته های ذهنی و فکری انسان جایگزین دین وتعالیم پیامبران شدند.مذاهب وادیان آسمانی افیون وازبین برنده ی جامعه و عامل تخدیرانسان ها، ومکاتب بشری وعلوم نوین عامل تنویر افکار وسعادت وخوشبختی معرفی شدند. دستاورد های علم جدید که همان علم تجربی است ونیز نارسایی مذهب حاکم درغرب درپاسخگویی به نیاز های انسان معاصر، درعمومیت بخشیدن به این اندیشه انحرافی کمک شایانی کرده است.(نفی اصل نبوت وامامت)

3- اصالت دنیا وماده گرایی درمقابل آخرت گرایی:

درادیان الهی، ایمان به آخرت وقیامت همراه با باوردنیا وپذیرش محسوسات،تبلیغ وترویج شده است. دراین اندیشه عالم غیب وعالم شهادت دووجه ازجهان موجود هستند. لیکن درفرهنگ غرب با نفی آخرت، قیامت، روح وغیب،تنها محسوسات وموجودات مادی پذیرفته شده هستند وهستی درجهان مادی خلاصه شده است ودنیا اولین وآخرین منزلگاه بشر قلمداد شده است.(نفی اصل معاد)

4- لذت جویی مادی دربرابر آرامش خواهی معنوی:

فرهنگ غرب باهدف قراردادن دنیا واصالت بخشیدن بع عقل اقتصادی وتفکرتکنیکی سعی نمود خوشبختی وسعادت انسان رادربهره جویی هرچه بیشتر ازطبیعت ومواهب مادی خلاصه نماید. دراین اندیشه، لذت جویی دنیوی،هدف زندگی است. به همین دلیل مصرف گرایی وتجمل خواهی واباحیگری ودرنتیجه سرخوردگی ها، اضطراب ها واسترس های ناشی ازآن، ازویژگی های تمدن جدیداست. درحالیکه درادیان الهی دنیا مقدمه و معبر آخرت است وخوشبختی انسان درکسب آرامش دنیوی وسعادت اخروی تجلی    می یابد واین آرامش نیزدرپرتو تبعیت از اوامر ونواهی الهی حاصل می شود.

5- آزادی جایگزین آزادگی:

انسان متاثرازفرهنگ غرب،خود را ازهرقید وبندی آزاد احساس می کند وسعی دارد تاسرحد ممکن ازآزادی اقتصادی بهره جوید واز آزادی جنسی کام گیرد وازآزادی اجتماعی سودمند شود. اودربسیاری ازموارد مرز آزادی جمعی رادرمی نوردد تا به آزادی فردی بیشتری برسد. دراین اندیشه،هرکس فقط خودش را می بیند ودیگران رادرک نمی کند ودرزندگی فرد برای خود،هیچ قانونی حاکم نیست،او اگرپلید ترین وکثیف ترین کارهای شخصی را مرتکب بشود، آزاد است وهیچ کس حق جلوگیری اورا ندارد.

درصورتیکه انسان تربیت شده در مکاتب آسمانی بادرک عبودیت الهی،آزادی خویش رامقید ومشروط دانسته ودر راستای کسب آزادگی، ازامکانات ومواهب موجود استفاده می نماید.

باتوجه به ویژگی های فوق وتامل وتدبردرآنها، ثابت می گردد: فرهنگ رایج غرب اختلاف اصولی و بنیادی و ماهیتا بافرهنگ اسلامی دارد واین دواندیشه رانمی توان با هم آشتی داد. به بیان دیگر حاکمیت کامل یکی، نفی ونابودی دیگری را به همراه دارد. آنچه امروز درمغرب زمین،به عنوان فرهنگ مطرح است،ابتذال فرهنگی واستخدام فرهنگ درمسیر لذایذ حیوانی،سودجویی،سلطه گری ونفی شخصیت واقعی انسان است که ازاساس وریشه بافرهنگ اسلامی مغایرت دارد واین مفهوم واقعی تهاجم فرهنگی است.اختلافات مذکور، بیشترتفاوت

های فکری وفرهنگی مکتب را نشان می دهد وتجلی این مبانی دررفتار،*اخلاق ورفتار غربی* رارقم بزند که درتهاجم فرهنگی بیشترمشهود است نظیر: آلودگی به فساد وفحشاء،پوچ گرایی،مصرف گرایی وتجمل خواهی ،سستی بنیان خانواده ودرنهایت عدم پرستش پروردگار و...

مبانی تهاجم فرهنگی:

دشمنان درتهاجم خویش علیه فرهنگ اسلامی از اصول وضوابط خاصی پیروی می کنند که شناخت این ویژگی ها،مبارزه با شبیخون فرهنگی آنان را آسان کرده وکسب موفقیت وپیروزی رامیسر می سازد. درادامه پنج اصل مهم ازاصول تهاجم فرهنگی را بررسی می شود:

1- برنامه ریزی:

مدعیان فرهنگ غرب وتمدن جدید، برای جلوگیری ازگسترش نفوذ جهانی اسلام ونیز آسیب رساندن به تعمیق باورهای مذهبی داخل کشور، برنامه های متنوع ومتعددی راطراحی وتدارک دیده اند. ایجاد سازمان های آشکاروپنهان به منظور شناخت دقیق اسلام، نیروهای انقلابی وپرکار، حرکتهای اسلامی وهمچنین اختصاص اعتبار وبودجه خاص به این امر وایجاد هماهنگی جهانی دراین زمینه، نشانگر برنامه ریزی مشخص آنان برای مقابله باحاکمیت فرهنگ معنویت واندیشه توحید درعصر حاضراست.

2- آینده نگری:

مهاجمان برای تحقق اهداف شوم خویش، متناسب با برنامه های تدوین شده، اهداف کوتاه مدت ودرازمدت تعیین کرده اند. آنان دراستراتژی تهاجم بیشتربه اهداف آینده خویش امید دارند.زیرا امروز محصولاتی را درو می کنند که بذر آن درچند سال گذشته کشت کرده اند. درنتیجه برای دستیابی به محصول نهایی درانتظار آینده هستند.

3- جوان گرایی:

هرچند تمامی اقشارجامعه مخاطب تهاجم فرهنگی دشمنان هستند لیکن لبه تیز حمله، متوجه نسل جوان است.بیش ازنیمی از جمعیت فعال کشور نسل جوان هستند که این گروه به دلیل شرایط سنی، نسبت به هجوم فرهنگ بیگانه آسیب پذیرترند. اگردشمن به نسل انقلابی دیروز امید چندان نداشت،ازآینده سازان جوان ناامید نیست وهدف خویش را به انحراف ونابودی آنان معطوف کرده است.

4- جامعیت:

دشمنان برای کسب موفقیت درمیدان مبارزه به تمامی مرزهای عقیدتی،سیاسی،اجتماعی،اقتصادی،فرهنگی و...هجوم می آورند ودراین کشاکش ازتمامی ابزارها وروش ها بهره می گیرند. بنابراین منحصر دانستن هجوم فرهنگی دریک بعد وچند پدیده- مثلا بعد اجتماعی وپدیده های بدحجابی وفسادجنسی- اشتباه بوده وما باید بدانیم که تهاجم درتمامی زمینه ها صورت می گیرد اما شدت وضعف دارد. مثلا هجوم در بعد اجتماعی بیشتر ازهجوم دربعد سیاسی است.

5- گسستن پیوند مردم با دین ورهبری:

حکومت ونظام اسلامی برپایه ی سه اصل دین،مردم ورهبری شکل گرفته است. هرچه پیوند این سه عنصر قویتر وعمیق تر باشد، نظام اسلامی پایدارتر وبا ثبات تر خواهد بود وهرچه این پیوند سست تر وضعیف تر شود،جامعه آسیب پذیرتر خواهد شد. یکی ازاصول مهم هجوم فرهنگی دشمنان تضعیف،تخریب وقطع ارتباط وپیوند میان دین،مردم ورهبری است که می تواند جامعه رادر برابر فرهنگ مهاجم سلطه پذیر نماید.

درادامه به بررسی ابزار تهاجم فرهنگی خواهیم پرداخت.(امیررضاقلی،فعال درامور مبارزه با تهاجم فرهنگی)